جوان که باشی با خرس در می افتی و گرگ ها را فراری می دهی, اما پیر که باشی در کنج خانه می مانی و همدم کهره ها می شوی!
آن روزها باید می دانستی و حالا باید می توانستی!
درود خدمت استاد ارجمند
روستایی یا عشایری همانطور که از حیواناتش نگهداری میکند حال میخواهد گوسفند وبز باشد یا شتر واسب یا که نه سگ گله اش ونگهبان خانه اش ،انسی والفتی بین انها برقرار است و البته این مهربانی بی ضرر است اخر انها صادقانه میهمان هم شده اند...خیلی صادقانه...
باتشکر
833808
مسئولیت محتوای این فتوبلاگ، بر عهده نویسنده و صاحب آن است و استفاده از مطالب و عکسها، در نشریات چاپی و اینترنتی ممنوع است.
عین زندگی هش شده...خمیده و خسته و غم افزا.......
جوان که باشی با خرس در می افتی و گرگ ها را فراری می دهی, اما پیر که باشی در کنج خانه می مانی و همدم کهره ها می شوی!
آن روزها باید می دانستی و حالا باید می توانستی!
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
"شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
درود خدمت استاد ارجمند
روستایی یا عشایری همانطور که از حیواناتش نگهداری میکند حال میخواهد گوسفند وبز باشد یا شتر واسب یا که نه سگ گله اش ونگهبان خانه اش ،انسی والفتی بین انها برقرار است و البته این مهربانی بی ضرر است اخر انها صادقانه میهمان هم شده اند...خیلی صادقانه...
باتشکر